دفتر دوازدهم
سلام رسیدیم به دفتر دوازدهم دفتری که شماره اش من رو شرمنده خودش می کنه شرمنده ی صاحبش می کنه خدایا چند روزه خیلی امیدوارم به شوهرم می گم می خوام دوهفته نقش مادر رو بازی کنم کلی می خنده هرچند که می دونم اون هم دوست داره نقش پدر رو بازی کنه بهش می گم از این به بعد دو هفته در ماه نقش یه مادر رو بازی می کنم من می شم مادر محمد صادق و تو هم نقش پدرش رو بازی کن خلاصه چه لذتی داره این نقش بازی کردن دست رو شکمم می زارم وکلی با بچم حرف می زنم و گاهی اگه بخواد سر به سرم به زاره یا مثلا محکم بغلم کنه بهش می گم یواش بچم اذیت می شه &...
نویسنده :
محدثه
10:31